- توضیحات
-
نوشته شده توسط Qmars
-
دسته: پروژه matlab
-
آخرین به روز رسانی در 23 آبان 1394
-
بازدید: 8576
منطق فازی اولین بار در پی تنظیم نظریهٔ مجموعههای فازی به وسیلهٔ پروفسور لطفی زاده در صحنهٔ محاسبات نو ظاهر شد. کلمه fuzzy به معنای غیر دقیق، ناواضح و مبهم است.در این پروژه کنترل زاویه پاندول معکوس به روش فازی در مطلب در فرمت word ارائه شده است.منطق فازي چيست؟حتماً بارها شنيدهايد كه كامپيوتر از يك منطق صفر و يك تبعيت ميكند. در چارچوب اين منطق، چيزها يا درستند يا نادرست، وجود دارند يا ندارند. اما انيشتين ميگويد: <آنجايي كه قوانين رياضيات (كلاسيك) به واقعيات مربوط ميشوند، مطمئن نيستند و آنجا كه آنها مطمئن هستند، نميتوانند به واقعيت اشاره داشته باشند.> هنگامي كه درباره درستي يا نادرستي پديدهها و اشيايي صحبت ميكنيم كه در دنياي واقعي با آنها سروكار داريم، توصيف انيشتين تجسمي است از ناكارآمدي قوانين منطق كلاسيك در علم رياضيات. از اين رو ميبينيم انديشه نسبيت شكل ميگيرد و توسعه مييابد. در اين مقاله ميخواهيم به اختصار با منطق فازي آشنا شويم. منطقي كه دنيا را نه به صورت حقايق صفر و يكي، بلكه به صورت طيفي خاكستري از واقعيتها ميبيند و در هوش مصنوعي كاربرد فراواني يافتهاست.
كجا اتومبيل خود را پارك ميكنيد؟
تصور كنيد يك روز مطلع ميشويد، نمايشگاه پوشاكي در گوشهاي از شهر برپا شده است و تصميم ميگيريد، يك روز عصر به اتفاق خانواده سري به اين نمايشگاه بزنيد. چون محل نمايشگاه كمي دور است، از اتومبيل استفاده ميكنيد، اما وقتي به محل نمايشگاه ميرسيد، متوجه ميشويد كه عده زيادي به آنجا آمدهاند و پاركينگ نمايشگاه تا چشم كار ميكند، پر شده است. اما چون حوصله صرف وقت براي پيدا كردن محل ديگري جهت پارك اتومبيل نداريد، با خود ميگوييد: <هر طور شده بايد جاي پاركي در اين پاركينگ پيدا كنم.> سرانجام در گوشهاي از اين پاركينگ محلي را پيدا ميكنيد كه يك ماشين به طور كامل در آن جا نميشود، اما با كمي اغماض ميشود يك ماشين را در آن جاي داد، هرچند كه اين ريسك وجود دارد كه فضاي عبور و مرور ديگر خودروها را تنگ كنيد و آنها هنگام حركت به خودرو شما آسيب برسانند. اما به هرحال تصميم ميگيريد و ماشين خود را پارك ميكنيد. بسيارخوب! اكنون بياييد بررسي كنيم شما دقيقاً چه كار كرديد؟ شما دنبال جاي توقف يك اتومبيل ميگشتيد. آيا پيدا كرديد؟ هم بله، هم نه. شما در ابتدا ميخواستيد ماشين را در جاي مناسبي پارك كنيد. آيا چنين عملي انجام داديد؟ از يك نظر بله، از يك ديدگاه نه. در مقايسه با وقت و انرژي لازم براي پيدا كردن يك مكان راحت براي توقف خودرو، شما جاي مناسبي پيدا كرديد. چون ممكن بود تا شب دنبال جا بگرديد و چنين جايي را پيدا نكنيد. اما از اين نظر كه اتومبيل را در جايي پارك كرديد كه فضاي كافي براي قرارگرفتن ماشين شما نداشت، نميتوان گفت جاي مناسبي است. اگر به منطق كلاسيك در علم رياضيات مراجعه كنيم و اين پرسش را مطرح نماييم كه قبل از ورود به پاركينگ چند درصد احتمال ميداديد جايي براي پارككردن پيدا كنيد، پاسخ بستگي به اين دارد كه واقعاً چه تعداد مكان مناسب (فضاي كافي) براي توقف خودروها در آنجا وجود داشت؟ اگر به حافظه خود رجوع كنيد، شايد به ياد بياوريد كه هنگام ورود به پاركينگ و چرخيدن در قسمتهاي مختلف آن، گاهي خودروهايي را ميديديد كه طوري پارك كردهاند كه مكان يك و نيم خودرو را اشغال كردهاند. بعضي ديگر نيز كج و معوج پارك كرده بودند و اين فكر از ذهن شما چندبار گذشت كه اگر صاحب بعضي از اين خودروها درست پارك كرده بودند، الان جاي خالي براي پارك كردن چندين ماشين ديگر هم وجود داشت. به اين ترتيب علم رياضيات و آمار و احتمال در مواجهه با چنين شرايطي قادر به پاسخگويي نيست. اگر قرار بود بر اساس منطق صفر و يك يا باينري كامپيوتر، روباتي ساخته شود تا اتوميبل شما را در يك مكان مناسب پارك كند، احتمالش كم بود. چنين روباتي به احتمال زياد ناكام از پاركينگ خارج ميشد. پس شما با چه منطقي توانستيد اتومبيل خود را پارك كنيد؟ شما از منطق فازي استفاده كرديد.
دنياي فازي
ميپرسم <هوا ابري است يا آفتابي؟> پاسخ ميدهي: نيمهابري. ميپرسم <آيا همه آنچه كه ديروز به من گفتي، راست بود؟> پاسخ ميدهي: بيشتر آن حقيقت داشت. ما در زندگي روزمره بارها از منطق فازي استفاده ميكنيم. واقعيت اين است كه دنياي صفر و يك، دنيايي انتزاعي و خيالي است. به ندرت پيش ميآيد موضوعي صددرصد درست يا صددرصد نادرست باشد؛ زيرا در دنياي واقعي در بسياري از مواقع، همهچيز منظم و مرتب سرجايش نيست. از نخستين روز تولد انديشه فازي، بيش از چهل سال ميگذرد. در اين مدت نظريه فازي، چارچوب فكري و علمي جديدي را در محافل آكادميك و مهندسي معرفي نموده و ديدگاه دانشمندان را نسبت به كمّ و كيف دنياي اطراف ما تغيير داده است. منطق فازي جهانبيني بديع و واقعگرايانهاي است كه به اصلاح شالوده منطق علمي و ذهني بشر كمك شاياني كردهاست.
پيشينه منطق فازي
تئوري مجموعههاي فازي و منطق فازي را اولين بار پرفسور لطفيزاده (2) در رسالهاي به نام <مجموعههاي فازي - اطلاعات و كنترل> در سال 1965 معرفي نمود. هدف اوليه او در آن زمان، توسعه مدلي كارآمدتر براي توصيف فرآيند پردازش زبانهاي طبيعي بود. او مفاهيم و اصلاحاتي همچون مجموعههاي فازي، رويدادهاي فازي، اعداد فازي و فازيسازي را وارد علوم رياضيات و مهندسي نمود. از آن زمان تاكنون، پرفسور لطفي زاده به دليل معرفي نظريه بديع و سودمند منطق فازي و تلاشهايش در اين زمينه، موفق به كسب جوايز بينالمللي متعددي شده است. پس از معرفي منطق فازي به دنياي علم، در ابتدا مقاومتهاي بسياري دربرابر پذيرش اين نظريه صورت گرفت. بخشي از اين مقاومتها، چنان كه ذكر شد، ناشي از برداشتهاي نادرست از منطق فازي و كارايي آن بود. جالب اينكه، منطق فازي در سالهاي نخست تولدش بيشتر در دنياي مشرق زمين، بهويژه كشور ژاپن با استقبال روبهرو شد، اما استيلاي انديشه كلاسيك صفر و يك در كشورهاي مغرب زمين، اجازه رشد اندكي به اين نظريه داد. با اين حال به تدريج كه اين علم كاربردهايي پيدا كرد و وسايل الكترونيكي و ديجيتالي جديدي وارد بازار شدند كه بر اساس منطق فازي كارميكردند، مخالفتها نيز اندك اندك كاهش يافتند. در ژاپن استقبال از منطق فازي، عمدتاً به كاربرد آن در روباتيك و هوش مصنوعي مربوط ميشود. موضوعي كه يكي از نيروهاي اصلي پيشبرندهِ اين علم طي چهل سال گذشته بوده است. در حقيقت ميتوان گفت بخش بزرگي از تاريخچه دانش هوش مصنوعي، با تاريخچه منطق فازي همراه و همداستان است.
تفاوت ميان نظريه احتمالات و منطق فازي
يكي از مباحث مهم در منطق فازي، تميزدادن آن از نظريه احتمالات در علم رياضيات است. غالباً نظريه فازي با نظريه احتمالات اشتباه ميشود. در حالي كه اين دو مفهوم كاملاً با يكديگر متفاوتند. اين موضوع به قدري مهم است كه حتي برخي از دانشمندان بزرگ علم رياضيات در دنيا - بهويژه كشورهاي غربي - درمورد آن با يكديگر بحث دارند و جالب آن كه هنوز هم رياضيداناني وجود دارند كه با منطق فازي مخالفند و آن را يك سوء تعبير از نظريه احتمالات تفسير ميكنند. از نگاه اين رياضيدانان، منطق فازي چيزي نيست جز يك برداشت نادرست از نظريه احتمالات كه به گونهاي غيرقابل قبول، مقادير و اندازهگيريهاي نادقيق را وارد علوم رياضيات، مهندسي و كنترل كرده است. بعضي نيز مانند Bruno de Finetti معتقدند فقط يك نوع توصيف از مفهوم عدمقطعيت در علم رياضيات كافي است و چون علم آمار و احتمالات وجود دارد، نيازي به مراجعه به منطق فازي نيست. با اين حال، اكثريت طرفداران نظريه منطق فازي، كارشناسان و متخصصاني هستند كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم با علم مهندسي كنترل سروكار دارند. حتي تعدادي از پيروان منطق فازي همچون بارت كاسكو تا آنجا پيش ميروند كه احتمالات را شاخه و زيرمجموعهاي از منطق فازي مينامند. توضيح تفاوت ميان اين دو نظريه البته كار چندان دشواري نيست. منطق فازي با حقايق نادقيق سروكار دارد و به حدود و درجات يك واقعيت اشاره دارد؛ حال آنكه نظريه احتمالات بر شالوده مجموعه حالات تصادفيِ يك پديده استوار است و درباره شانس وقوع يك حالت خاص صحبت ميكند؛ حالتي كه وقتي اتفاق بيفتد، دقيق فرض ميشود. ذكر يك مثال ميتواند موضوع را روشن كند. فرض كنيد در حال رانندگي در يك خيابان هستيد. اتفاقاً متوجه ميشويد كه كودكي در اتومبيل ديگري كه به موازات شما در حال حركت است، نشسته و سر و يك دست خود را از پنجره ماشين بيرون آورده و در حال بازيگوشي است. اين وضعيت واقعي است و نميتوان گفت احتمال اينكه بدن اين كودك بيرون اتومبيل باشد، چقدر است. چون بدن او واقعاً بيرون ماشين است، با اين توضيح كه بدن او كاملاً بيرون نيست، بلكه فقط بخشي از بدن او در خارج اتومبيل قرارگرفته است. تئوري احتمالات در اينجا كاربردي ندارد. چون ما نميتوانيم از احتمال خارج بودن بدن كودك از ماشين صحبت كنيم؛ زيرا آشكارا فرض غلطي است. اما ميتوانيم از احتمال وقوع حادثه صحبت كنيم. مثلاً هرچه بدن كودك بيشتر بيرون باشد، احتمال اينكه در اثر برخورد با بدنه يك اتومبيل در حال حركت دچار آسيب شود، بيشتر ميشود. اين حادثه هنوز اتفاق نيفتاده است، ولي ميتوانيم از احتمال وقوع آن صحبت كنيم. اما بيرون بودن تن كودك از ماشين همين حالا به واقعيت تبديل شده است و فقط ميتوانيم از ميزان و درجات آن صحبت كنيم. تفاوت ظريف و در عين حال پررنگي ميان نظريه احتمالات و نظريه فازي وجود دارد كه اگر دقت نكنيم، دچار اشتباه ميشويم؛ زيرا اين دو نظريه معمولاً در كنار يكديگر و در مورد اشياي مختلف همزمان مصداقهايي پيدا ميكنند. هنگامي كه به يك پديده مينگريم، نوع نگاه ما به آن پديده ميتواند تعيين كند كه بايد درباره احتمالات صحبت كنيم يا منطق فازي. در مثال فوق موضوع دغدغه ما كودكي است كه در حال بازي گوشي است. اما يك وقت نگران اين هستيم كه تا چه اندازه خطر او را تهديد ميكند. خطري كه هنوز به وقوع نپيوسته است. يك وقت هم ممكن است نگران باشيم كه بدن او چقدر بيرون پنجره است. واقعيتي كه هماكنون به وقوع پيوسته است. شكل 4 يك ديدگاه درباره علت بحث و جدل علمي ميان دانشمندان اين است كه برخي از رياضيدانان اتكا به علم آمار و احتمال را كافي ميدانند و نظريه فازي را يك برداشت غيركارآمد از جهان درباره ما تلقي ميكنند. به عنوان مثال، اگر به مورد كودك و اتومبيل مراجعه كنيم، اين پرسش مطرح ميشود كه اگر نگراني و دغدغه نهايي ما احتمال وقوع حادثه است، ديگر چه نيازي به اين است كه ما درباره درجات <بيرون بودن تن كودك از اتومبيل> صحبت كنيم؟ بحث درباره ابعاد فلسفي منطق فازي بسيار شيرين و البته گسترده است. متأسفانه مجال براي طرح گستردهِ ابعاد فلسفي منطق فازي در اين مقاله وجود ندارد. از اين رو اگر مايل به مطالعه بيشتر در اين زمينه هستيد، كتاب بسياري خواندني < تفكر فازي- نوشته بارت كاسكو - ترجمه دكتر علي غفاري - انتشارات دانشگاه صنعتي خواجهنصيرالدين طوسي> را، توصيه ميكنم.
توجه :کاربر گرامی شما علاوه بر خرید مستقیم همچنین میتوانید این فایل را با خرید اشتراک ماهانه دانلود نمایید پس مشترک ماهانه ی سایت شوید و تا پایان مدت اشتراک از آپدیت ها و فایلهای جدید موجود در سایت بهره مند گردید.
لیست فایلهای اعضای اشتراکی
نام فایل :
پاندول معکوس منطق فازی و کنترل فازی– عصبی(word)
شنبه, 23 آبان 1394 04:00
حداقل اشتراک |
محتویات |
زمان ایجاد |
حجم فایل |
تعداد دانلودها |
تنها کاربران عضو یا دارای مجوز میتوانند دانلود نمایند |
توضیحات :